پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۱۴ روز پیش

شمیم کمی به احوالش مسلط شد و در جواب کنایه‌های منیژه و برای خالی شدن حرصش پاسخ داد:
ـ باباتون گفتن که اینا آشغال نیستن و قابل مصرفن، پس به‌جای این‌که بندازی‌شون سطل زباله، ببر بذار تو یخچال خونه‌تون و باهاشون دوبار خورشت درست کن تا اسراف نشه.
حرف کاملاً در دهانش منعقد نشده بود که آقا منصور قدم‌های رفته را از دم در برگشت و دست سنگینش روی صورت شمیم نشست. ثقلِ ضربش به‌قدری بود ک

63
12,715 تعداد بازدید
20 تعداد نظر
39 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مریم جاری : ۶ ساعت پیش

درود همراهان...
🔴 اگر دوست دارید کنار ما باشید اما هنوز به جمعمون اضافه نشدید، تا پایان امروز (شنبه، ۳۱ شهریور) فرصت دارید از تخفیف ویژه‌ "آن سبو بشکست" استفاده کنید 🔴

مریم جاری : ۴ ساعت پیش

دوستان همراه در vip، اومدم با یه خبر خوش😍...

امشب علاوه بر پارت ۳۷، دو پارت ۳۸ و ۳۹ هم به عنوان هدیه براتون ارسال میشه. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. منتظر نظراتتون هستم🌺🙏

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هاوژین

    10

    داستان وقلم عالی داره دست نویسنده درد نکنه

    ۲ هفته پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    ممنونم از مهرتون🙏🌺 دست شما هم درد نکنه که همراه من و داستانم هستید. امیدوارم در بخش وی آی پی هم همراهی مون کنید🥰

    ۲ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید