گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت چهل و هفتم :
همچنان جو بیمارستان امنیتی بود و هرکسی که قصد ورود یا خروج از بیمارستان را داشت، توسط نیروهای پلیس بررسی میشد. ولی هنوز بعد از ساعتها گشتن، خبری از ضارب نیافته بودند.
همزمان با پخش فیلم روی صفحه مانیتور، افکارش را پس زد و با دقت به اشخاص داخل فیلم چشم دوخت؛ مردی که لباس پرسنل بیمارستان را به تن داشت، کاملاِ خونسرد پا در راهرو گذاشت و وارد اتاق آی سی یو شد.
ابراهیم روی صندلی ن
مطالعهی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۴۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.