پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

درب شیشه‌ای اتاق مدیریت را بدون ذرّه‌ای درنگ باز کردم و نگاهم را به پدری دوختم که هیچ شباهتی به پدر بودن نداشت یعنی؛ این کلمه هیچ به این مرد نمی‌آمد.
همان‌طور که وارد اتاق خود شدم و درب شیشه‌ای را پشت‌سرم بستم، به‌حرف آمدم:
- راه گم کردی یا دلت برای پسرت تنگ شده؟
روی مبل چرم سیه رنگ نشسته بود و با شنیدن صدای طعنه‌وار من، تنها سرش را به‌سمتم برگرداند.
- یه بار بدون کنا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    داوین اگه میخواد مرگ برادرشو ثابت کنه باید دست از خوردن مشروب وچیزهای دیگه برداره تا باباش نتونه از این موردها به نفع خودش استفاده کنه ممنونم نویسنده جان

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    دقیقا، داوین خودش نتونسته باخودش کنار بیاد و این میتونه بزرگترین ضربه‌ای باشه که به خودش زده. 🥲 مرسی ازت مریم گلی🤍🍁

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    ۱۷ ساله 00

    عالی ممنون عزیزم کاش اخرای رمان ب جاهای خوبی برسیم من از رمانهایی هیجانی خوشم میاد

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    مرسی گل، به‌قدری هیجان درراهه که خودم بشدت دوست دارم به اون نقطه‌ی رمان برسم🌿✨

    ۲ ماه پیش
  • صحرا

    00

    یعنی واقعاپدرش باعث مرگش شده ،داوین بامدرک حرف پروانه روقبول کرده مدرکی که قابل قبول باشه امیدوارم که داوین دست ازمشروب برداره تابتونه راه درست روانتخاب کنه برای روکردن مرگ دانیال و عاشقی که درراهه

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    داوین بعد از مرگ دانیال، حسابی افسرده شده و به‌خاطر همین اینجوری به خودش ضربه میزنه.🥲 مرسی ازت صحرا جان♥🍂

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    10

    خوب اینم از بابای بی احساس داوین 😡 ممنون نازنین جان 🌟👏

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    مرسی از نگاه زیبای تو فاطمه جان🌻🌱

    ۳ ماه پیش
  • Aa

    00

    ممنون زیبا بود موفق باشید🙏🌺

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    خیلی متشکرم🌱

    ۳ ماه پیش
  • لیلی

    00

    باعرض پوزش ازخوانندگان عزیز بابت تاخیر دیدار داوین ومهرو😅🤣🤣🤣🤣 بابا نویسنده جان کشتی مارو ایناکی همو میبینن؟؟؟؟

    ۳ ماه پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    سلام لیلی جان. دو پارت پیش که همو دیدن زدن تیکه و***کرده همدیگه رو🤣 یکم که بگذره روند دیدارشون میفته رو روال. باید یکم شخصیت‌های جدید آشکارتر بشن.

    ۳ ماه پیش
  • لیلا

    00

    هعیی

    ۳ ماه پیش
  • مریم

    10

    🥺😥

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.