پارت صد و هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۴۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه


آهیر دستانش را پشت کمرش برد و در یکدیگر قلاب کرد.تاسف‌بار سری جنباند و گفت:

-هنوز هم مثل قدیم گستاخ و بی‌ادبی!

امیرسام تفنگ را میان انگشتانش چرخاند.

-بذار نوع ادبیش رو بگم.درود بر تو ای انسان نابینا! ای پدرالمجهول! چه عجب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید