به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت ده
زمان ارسال : ۱۰۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
کُت مشکیام را پوشیدم و در را باز کردم.
نگاهم به مرد بلند قد افتاد.
چشم گرد کردم و با لحن سردی گفتم: با کی کار داشتید؟
مرد اخم کرده گفت: برفین؟!
صدای صاحب در گوشم پیچید.
«این دفعه با اسم اصلیت میری جلو»
ن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
۱۹ ساله 00ممنونم بابت رمان های خوبتون این رمان ها همدم تنهایی های منم با تشکر از شما