تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت هشتاد و هفتم
زمان ارسال : ۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
به آنی رنگ از رخش می پره
-چی می گی تو.من با این غلطا وصله ام نمیچسبه.
عصبی میخندم و با نفرت نگاهش می کنم:کاش عیبت فقط زنبارگیت بود.توتا خرخره تو لجن رفتی و من نمیذارم خواهرم باهات غرق بشه.ببین قسم خوردم افشار،کافیه بیای دنبال بچه ها به قران قسم چیزایی که ازت می دونم و تا حالا نگفتم همهرو می گم.اگه تا الانم نگفتم فقط بخاطر بچه هات بوده بدبخت.
با ترس داد میزنه:زری زنگ نز
م.ر
00همه چیز داره اوکی میشه💖