آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت بیست
زمان ارسال : ۱۶ روز پیش
قریب به سه ماه گذشت...
بهمن هم با سرمای بیرحمش در حال گذر بود.
کار ساختمان به مرحلهای رسیده بود، که نیاز چندانی به حضور مهرداد نداشت، اما طبق عهدی که با رستگار بسته و مزدی که از پیش دریافت کرده بود، خود را موظف به حضورِ صددرصدی میدانست و به هیچ طریقی دوست نداشت اعتبار شغلیاش زیر سؤال برود.
البته این تعهدپذیری سختیهای خودش را داشت؛
معمولاً غروبِ پنجشنبه راهی
اطلاعیه ها :
درود همراهان...
🔴 اگر دوست دارید کنار ما باشید اما هنوز به جمعمون اضافه نشدید، تا پایان امروز (شنبه، ۳۱ شهریور) فرصت دارید از تخفیف ویژه "آن سبو بشکست" استفاده کنید 🔴
دوستان همراه در vip، اومدم با یه خبر خوش😍...
امشب علاوه بر پارت ۳۷، دو پارت ۳۸ و ۳۹ هم به عنوان هدیه براتون ارسال میشه. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. منتظر نظراتتون هستم🌺🙏
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فخری
۶۰ ساله 10واقعا رمانش عالیه خسته نباشی عزیزم قلمت ماندگار 🙏🏻🙏🏻❤