پارت چهارده

زمان ارسال : ۲۱ روز پیش

این را گفت و از آن‌جا که می‌دانست ادامه‌ی این بحث شمیم را آزرده‌تر می‌کند، مسیر صحبتش را تغییر داد:

ـ این حرفا رو بذاریم کنار... اون ماشینی که داره تو حیاط مثل گواهینامه‌ت خاک می‌خوره، برای توئه. به نظرم توی این چند ماهی که من کمتر خونه هست ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید