پارت هفتاد و هشتم

زمان ارسال : ۸۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه

حاج خانوم اولین نفر با بغض می گه:این چه حرفیه دختر.بیا داخل.یعنی چی که داوود جایی این‌جا نداره.حالا از روی عصبانیت یه حرفی زده شد...
اشک‌هام می‌ریزه و حاج آقا فقط زیر لب لا اله الا الله می گه.اما ناگهان سکوت خونه با فریادش شکسته می‌شه:به من متلک می ندازی دختر جان.حواست جمع باشه ها .من این موها رو تو آسیاب سفید نکردم از اولم می دونستم یه کاسه ای زیر نیم کاسه‌ی ازدواج شما دو تا هست.این پس

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.