مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۶۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
و به سمت سالن نشیمن رفتم. عین این چند ماه پاهایم برای رفتن تا اتاق خواب پیش نمیرفت. روی کاناپه دراز کشیدم و دستهایم را زیر سرم گذاشتم. خیره به گلدان وسط میز فکرم هزار جا میرفت. چرا مامان رویا از خانوادهاش صحبتی نکرده بود؟ یعنی تا این اندا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
00یعنی واضح نبود وقتی گفت همه چی رو بخاطر دارم حتی بیشتر از اون ،عرشیا توقع این حرف رو نداشت ،ممنونم نویسنده جان