پارت شصت و سوم

زمان ارسال : ۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

نگاه غمگین برهام دل رونیکا را لرزاند.

فکر نمیکرد چنین مساله‌ی کوچکی بتواند رنگ نگاه او را این گونه تغییر دهد.

بدون هیچ اراده‌ای دستش را روی بازوی برهام گذاشت.

- راستش نمیدونم چی بگم برهام، اما میخوام بدونی من هیچ حسی به آرشام ندارم و از منطقم تبعیت کردم. اون لحظه حس کردم واقعا میخواد کمک کنه و ...

برهام دستش را بلند کرد و با سر انگشت‌هایش گونه‌ی رونیکا را

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.