ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت پنجاه و ششم
زمان ارسال : ۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
ناباورانه صدا زدم:
-پندار!
پندار برگشت سمتم و با دیدن من دستی که بالا برده بود رو توی موهای لختش فرو کرد.
چند قدم نزدیک شدم و گفتم:
-میخواستی بزنیش؟!
کلافه به سمتم اومد و گفت:
-مهوا اجازه بده این موضوع رو من برای همیشه حل کنم.
بعد رو به شیوا برگشت و گفت:
-لباس بپوش بریم بیرون حرف بزنیم.
ناخواسته اخمام تو هم رفت. بیرون؟ چرا؟! اینجا نمیشه حرف بزنن مگه؟
صد
لیلی
00جادوگر شهراوز😁😁😁