پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

چندین بوق پشت هم خورد، اما کوهیار جواب نداد. نفسم رو پر صدا بیرون فرستادم و گوشی رو گذاشتم کنار پاتختی تخت و به شیوا نگاهی انداختم. آخه کسی که چند روزه از زندان اومده با کی چت می‌کنه؟ اونم این همه مدت! سری تکون دادم و رفتم بیرون تا ببینم برای شام پونه می‌خواد چیکار کنه و کمکش
کنم.
پندار رو دیدم که رو مبل نشسته و عمیق و با اخم به تلویزیون نگاه می‌کنه. جلو رفتم و لبخندی زدم ولی متوجه

486
110,412 تعداد بازدید
346 تعداد نظر
78 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    10

    سلام وایی کی اخه تو اون دهات فیلم گرفته شیوا پست فطرت میمون کلی بلا سراین دختر تورد لازم پرو خانم تلبکارم هست😤 مرسی از پارت عکس اون عجوزه با پونه هم بزار لژفت

    ۲ ماه پیش
  • دانه

    ۱۶ ساله 00

    😂😢

    ۲ ماه پیش
  • Aa

    00

    ممنون عالی بود🌸🌼🌸

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید