پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۲۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه



گیج و منگ نگاهم را روی تل آوارها حرکت دادم. دنیایی که از بچگی می‌شناختم چنان فرو ریخته بود که در باورم نمی‌گنجید؛ اگر درخت گلابی کنار خانه‌ی ویران شده ماما نبود، مطمئن می‌شدم که باز بختک رویم افتاده و کابوس می‌بینم. بوی خاک، خون و گوشت سوخته از هر طرف به مشامم می‌رسید. با چندمتر فاصله از جایی که دراز کشیده بودم، زن جوانی سرِ بی‌جان دخترش را روی زانو گذاشته بود و به سر و صورت خ

80
24,384 تعداد بازدید
69 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    وای خدا حتی فکرشم وحشتناک چقدر سختی کشیدن بارون ودل

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید