سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت هجده :
- من بهت نگفته بودم ازدواج چه عواقبی داره؟
- ببند!
مهرداد دستشو گذاشت پایینتر از زخم گردنم و درحال معاینهام خیلی آروم گفت:
- باشه، ولی به حرف من میرسی!
وسط جملهی مهرداد، مینا استارت زد. همشم همزمان با سروصدای ماشین من حس میکردم یکی داره بیرون از پنجره نگاهم میکنه!
بدترین بخششم تاریکی مطلق پشت شیشه بود و این موضوع که از زاویهی من هیچ چراغی، حتی چراغ دورترین خ
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۵۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.