پارت چهل و دوم :

دلم‌نمی خواد به چشمهاش نگاه کنم و چشم به لپ تاب سرم رو تکون می دم که بفهمه یعنی «نه».باز می پرسه:پس چی؟
شونه بالا می ندازم
-فکر نمی کردم خوشت بیاد.منتظر بودم یه چیزدیگه بشنوم.حتی جوابامم آماده کرده بودم تو ذهنم.به نظرنمی یومد آدمی باشی که با کار زن موافقه
ریشخندی می زنه و با شست گوشه ی ابروش رو‌می خارونه.نگاه زیر چشمیم رو هم می گیرم ازش.گاهی نگاه کردن بهش می ترسونتم
-چرا فکر

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۱۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۴۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    10

    ❤️❤️❤️

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.