پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۸۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه

دستم رو از دور بازوی داوود بیرون می کشم و می نشینیم.داوود هم می نشینه و جز دستهای خودش ب هم هیچ‌ سمتی نگاه نمی کنه و نگاه من زندانیه .همه ور نگاه می کنه جز سمت راستین و همتا.می دونستم همتا از راستین خوشش می یاد اما فکر نمی کردم ازش اینجور رو دست بخور ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.