پارت صد و شصت و هشتم

زمان ارسال : ۸۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه


چشم‌هایش جمع شد و همان‌طور که به روبه‌رو خیره بود چند قدم در سکوت راه رفتیم.

- کارهای دیگه چی؟ حتی موقت هم باشه خوبه. کی به حیاطشون می‌رسه؟

- همون رعیت خودشون، مثل خونه‌ی ما که حشمت باغچه رو آب می‌داد و... آهان، یه چیزی! گاهی کارهای حیاط زیاد بود مثلاً قرار بود آب‌انبار رو خالی کنن و تمیز کنن یا مثلاً درخت‌ها رو هرس کنن. این‌جور وقت‌ها از بیرون کارگر می‌آوردن چون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.