قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت صد و شصت و ششم
زمان ارسال : ۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
روی چمنهای کنار نهر نشسته و خیره شده بودم به چینوشکن امواج آب که مثل یک پارچهی حریر لطیف که در باد به رقص آمده باشد روی هم میغلتیدند.
نزدیک غروب بود و هالهی نارنجی خورشید که به افق مغرب نزدیک میشد روی آب تلألوی زیبایی داشت اما دلم مثل سیروسرکه میجوشید.
نمیدانستم یارعلی توانسته از آن خانه جان سالم به در ببرد یا نه. اگر نمیآمد چه میشد؟
طاق
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فرناز نخعی | نویسنده رمان
در مورد کاشانی تاریخ اینطور میگه که مدتی علیه شاه بود و همراه مصدق اما در زمان کودتا تغییری ناگهانی داشت و با کودتاگران همراهی کرد، به نفع شاه و علیه مصدق.
۳ هفته پیشساناز
00🫀🫀🫀
۳ ماه پیشمریم گلی
10چه کار خیری تابان کرده بود که خدا یار علی سر راهش گذاشت ،ممنونم نویسنده جان
۳ ماه پیشسارا
۲۶ ساله 10اخی 😍
۳ ماه پیش
فاطمه
00همه چیز عالیه،فقط ایت ا..کاشانی هیچ وقت با شاه نبود یعنی شاه همیشه بر علیه مردم بود و کاشانی تلاش میکرد که به نفع مردم کار کنه و حتی چند بار توسط شاه تبعید شد..