پارت هفده

زمان ارسال : ۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

راستین انگار داره عقلش رو از دست می ده نگاهش ناباور بین مادر و خاله اش می ره و می یاد.سعی می کنه به خودش مسلط باشه.موهای لخت ریخته شده تو پیشونیش رو عقب می زنه،

-خاله ما هم برای همین می گیم نباید با این خانواده وصلت کنه.

ناهید خانم ابرو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.