تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
هاج و واجم از اینهمه مهربونی که داشته و تمام این سالها از من دریغ کرده
-بگو خوبی یا بگو خواب نمیبینم من.
فقط دستی به گونه ام می کشه و میگه آشپزخونه منتظر منه.مامان می ره و من سر جام می نشینم و به جای رفتنش چشم می دوزم.می خوام بلند شم که ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00خوب