پارت نود و نهم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه


فرخ گیلاس به دست، با چشم‌های پر از آتش فرهاد و پدرش را می‌پایید. من اما، یخ کرده بودم که کارملا چرا بازو به بازوی فرهاد به مهمانی آمده‌است؟ کنار لاله نشسته بودم و یک چشمم به فرخ بود. نمی‌دیدم زیاد بنوشد. گاهی گیلاس را به لب‌هایش نزدیک می‌کرد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.