پارت نود و پنجم :


با نوازش نرمی، روی موهایم چشمانم را باز کردم. اولین چیزی که دیدم، چشم‌های فرخ بود. انگشتانش لای موهایم حرکت می‌کرد. لبخند نرمش، خطوط صورتش را کش می‌داد. سرم روی سینه‌اش بود و دست او، مرا به خودش می‌چسباند.


شب را میان نفس‌های ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.