پارت نود و چهارم :


‌آتش بود. همه جا می‌سوخت. همزمان برف هم می‌بارید. بوران بود انگار. باد زوزه می‌کشید. صدای شیون و مویه می‌آمد. شاید زنی در آتش می‌سوخت.‌ بعد حرارت نزدیک شد. مویه‌ها، همهمه و کم‌کم پچ‌پچ شدند. آتش به چشمانم نزدیک شد. داشتم می‌سوختم.‌ می‌سوختم.< ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.