پارت یکم

زمان ارسال : ۳۰ روز پیش

- بخورش.

شنیدن صدای خشن و لحن تهدیدآمیزش باعث شد از فکر بیرون بیام و نگاه خیره ام رو از زمین جدا کنم.

با تردید به قرصی که به فاصلهٔ کمی از لب هام نگه داشته بود نگاه کردم و بی اختیار دستم رو دور مچش حلقه کردم.

- نه...

صدام ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید