میراث هلیوس(جلد دوم) به قلم نگار بنی هاشمی
پارت پنجاه و هفتم
زمان ارسال : ۱۰۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
- به نظرم حق با سورنه، نمیشه که دست روی دست بزاریم و همین جوری مثل یه مشت بزدل این جا پنهان بشیم.
آتریسا بلاخره نرم شد و در جواب سخن بارمان گفت:
- من فقط نگران بچهها هستم، اونا دست من امانتن و من دلم نمیخواد اتفاقی براشون بیفته.
ناگهان الینا از جا برخاست و نزدیک آنها شد.
- من یه فکری دارم که هم بتونیم بریم دنبال بقیه، هم شما از نگرانی در بیاید.
همه م