مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
پارت سیزده
زمان ارسال : ۴۰ روز پیش
ساعت چیزی بود هول و حوش هشت و نیم شب احتمالا! و باران بی وقفه میبارید... بدون اینکه لحظهای نفس بگیرد بر سر مردم شهر آوار شده بود... چترهایی با عجله این طرف و آن طرف در حرکت بودند و لباسهای ضخیمی هر کدامشان با عجله به سمتی میدویدند.
برگها ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
⚠️چطور می شه این رمان رو خوند؟⚠️
به این طریق می تونید این رمان مافیایی رو بخونید👇🏻
روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخ واریزتون رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
🔴توجه🔴
رمان «مهمیزهای سیاه» فقط و فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان قابل خوندنه و اگر از سایت وارد می شید بدونید که فقط می تونید پارت های سبز رنگش رو بخونید! خرید اشتراک فقط از طریق اپلیکیشن قابل انجامه.
اپلیکیشن دنیای رمان رو می تونید از منوی سمت راست سایت دانلود کنید و یا از اپ بازار.
⚠️توجه⚠️
لطفاً نظرات خودتون رو درمورد رمان از من دریغ نکنید چون برای من منبع انرژی هستن و باعث می شه پر قدرت بنویسم. لطفا حضورتون رو در اینجا جدی بگیرید و با کامنت هاتون نشونش بدید.
تمام کامنت ها هر روزه بین ساعات ۱۱ الی ۱۲ پاسخ داده می شن و اگه سوالی دارید می تونید پاسخش رو بگیرید. لطفا نظرتون رو به هیچ عنوان خصوصی ارسال نکنید چون متاسفانه دیده و پاسخ داده نمیشن.
پس از پرداخت حق اشتراک شما کمتر از ده دقیقه ی بعد عضو می شید. عضویت شما بین ساعات ۱۲ تا ۲۴ فورا انجام میشه و اگر واریز شما در ساعاتی غیر از زمان تعیین شده باشه احتمال داره چند ساعتی معطل بشید.
امیدوارم لذت ببرید💚
«نویسنده ی رمان»
🎁🎁🎁🎁مسابقه جایزه دار🎁🎁🎁🎁
یک فرصت استثنایی برای عضویت رایگان در رمانهای ویآیپی اپلیکیشن دنیای رمان 😍
این یک مسابقهی هماهنگ شده بین چند تن از نویسندگان اپلیکیشن دنیای رمانه😍💚
این مسابقه قراره برای هر رمان 3 نفر برنده داشته باشه و اشتراک رایگان هدیه بده!
رمانهای حاضر در مسابقه که میتونید شرکت کنید👇
1️⃣ رمان «مهمیزهای سیاه» به قلم آزاده دریکوندی
در ژانر: مافیایی، اکشن، عاشقانه
2️⃣ رمان «زندگی را نمیبازم» به قلم صدیقه سادات محمدی
در ژانر: عاشقانه، اجتماعی معمایی
3️⃣ رمان «ققنوس در بند» به قلم محدثه کمالی
در ژانر: عاشقانه، اجتماعی، روانشناسی
4️⃣ رمان «قرار ما پشت شالیزار» به قلم فرناز نخعی
در ژانر: عاشقانه، هیجانی، معمایی، تاریخی
5️⃣ رمان «میراث هلیوس» به قلم نگار بنی هاشمی
در ژانر: عاشقانه، معمایی، فانتزی
6️⃣ رمان «پیلهی پروانه» به قلم فرگل حسینی
در ژانر: عاشقانه، معمایی، مافیایی
حالا شرکت در مسابقه به چه صورته؟
برای رمانی که دوست دارید برندهی اون باشید... کامنت بذارید! پارتهای رایگان رمان رو مطالعه کنید و کامنت بذارید...
برندگان از بین کسانی انتخاب خواهند شد که بیشترین کامنت رو برای اون رمان گذاشته باشن!
قوانین:
کامنتی که میذارید حتما و حتما در مورد متن اون پارت باشه.
نظرات یک کلمهای ( عالی / تا اینجا که خوبه / و...) و استیکر تنها نفرستید که شمارش نمیشه. نظر شما باید درمورد کاراکترها و اتفاقات اون پارت باشه.
به هیچ عنوان صرفا به خاطر اینکه کامنت هاتون زیاد بشه، کامنت غیر مربوط ندید.
فرصت شرکت در این مسابقه:
از ۲۵ شهریور ماه تا ۴ مهرماه خواهد بود و به برندگان کد عضویت رایگان رمان مربوطه تعلق میگیره🎁
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (پنجشنبه) تعداد 1 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مثلا میخواست باهاش بازی کنه🤭
۳ ساعت پیشعسل
۱۷ ساله 10خشن کی بودی شما جناب من عاشق کاراکترای روانی و باحالم سورن شخصیت مورد علاقه منه
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منم عاشق کاراکترهای منفی از این نوع هستم🤭
دیروزعسل
۱۷ ساله 01به خدا دختره که ترسید منم ترسیدم ولی از یه طرف دلم برای سورن میسوزه 😢 چرا همه ازش میترسن فک کنم سورن درونش یه قلب مهربون داره امیدوارم دختر قصه بیادو سورنو از ته دل خوشحال کنه💛 قلمت عالیه عزیزم 🤍✨
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این دختر قصه هر کسی یه انتظار متفاوت ازش داره😅
دیروزعسل
۱۷ ساله 10سورن جااان آخه چرا دختر بچه رو میترسونی البته فک کنم عمدی نبود خشونت ایشون کلا ذاتیه 😂 نیست که بدنیا اومدن پادشاهی کنن خدای غرورن کلا رمانت عالیه من عاشق آدمای خشنم🤍✨
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره عمدی نبود تاااازه مثلا میخواست باهاش بازی کنه که اداشو درآورد😅 ولی از اینکه ازش ترسید ناراحت شد🥺
دیروزنیمه گمشده سورن
00دنیا ارزش هیاهوی منو نداره😂😂😂👏👏👏 بابا ایول این همه اعتماد به نفسسسسس😍😍
دیروزآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اعتماد به نفس به شدت بالا😂
دیروزم
00خشن بی ادب با بچه چکار داری
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
😂
۲ روز پیشکیانا
۲۳ ساله 00سورن از رستوران خیلی هم خوشش اومد ولی دختربچهه که ازش ترسید گفت نه خوشم نیومده از اینجا عاشق سورن شدم رفت🤣خدایی خیلی خفن طوره این بشر😎رمان مافیایی رو دستش نیست بوخودا🔥
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم😍آره چون دختره ازش ترسید ناخودآگاه سورن غمگین شد و گفت خوشم نیومده🥺
۲ روز پیشکیانا
۲۳ ساله 00💙چترهایی با عجله این طرف و آن طرف در حرکت بودند و لباس های ضخیمی هر کدامشان با عجله به سمتی می دویدند.💙وای نویسنده این جمله خیلی قشنگ بودسورن ازآدمهامتنفره وتوبه این دلیل اسم إدم ها رونیوردی؟😯👏
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چه خوب به این نکته توجه کردی😍😍😍😍🥺🥺🥺💚💚💚 دقیقا!
۲ روز پیشپرنیا
00رمانای مافیابعضیاشون ی دخترکه میادایناروامام میکنه وبعضیاتازه نمازخون میشن تواین ظلمو نکن جان من🙄 یابعضیابا۱۰تاگلوله ک خوردن دختره روکول میکنن میبرن بیمارستان اینم نداشته باشه بذارهمینجوری باش
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ده تا گلوله قشنگ بود😅
۱ ماه پیشپرنیا
00من باعکسی ک گذاشتی ارتباط گرفتم و خوشم ازش میاد ولی با خودش ارتباط نمیتونم بگیرم ،ی ذره درصدروانی بودنشوبیارپایین خیلی خشونت داره بچه روزهرترک کردگنده دماغ 😒😒 یعنی قراره کسی عاشقش بشه🤔😂
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای پرنیا هنوز خشونت های این رمان رو ندیدی و میگی کمش کن😅😅🙈🙈 بله عزیزم چرا کسی عاشقش نشه؟؟ کاراکترهای من همه دلبرن😂
۱ ماه پیشمهلا
00💜
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 3-صحنه ای که سورن داخل آسانسور به ستایش گفته قشنگ شده و لباسش بهش میاد و تا داداش نیاد سر چمدان سوغاتی ها باز نمیشه❤️💋4-هست😍بهش میاد5-نمیدونم🙈
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عجیبه اون صحنه محبوب شده😅
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00عالی بود مرسی آزاده جونم ❤️3️⃣ 1-ارتباط نه خیلی مرموزه مثل معین بچم یا فرهاد نیست که سریع ارتباط بیگیریم😁😍🙈خیلی خشنه😈2-نه هنوز به این درجه از عرفان نرسیدم 🙈
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا هم مثل فرهاد و معین نیست حتی یه ذره شبیهشون نیست... اونا مهربونن🥺💚💚
۱ ماه پیشآمینا
00۱.نه این سورن به دلم نمیشینه چرا۲.خیر به این درجه از عرفان نرسیدم خواهر۳.دختربچه که ترسید والا منم ترسیدم۴.هنوزکسی مدنظرم نیست پیداکردم میگم۵.🤷 ♂️
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سورن به دل نشستن نمیخواد که... باید فقط ازش بترسی😎
۱ ماه پیش
فاطمه
00سورن جان آرام یه نفس عمیق این چه نگاهی بود اخه بچه کپ کرد حق دار گریه کنن هر چند هنوز یه دختر خوشمل بیاد اخلاقت درست میکن دیگه کسی ازت نمیترس 🤣🤣