شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت هفتاد و ششم
زمان ارسال : ۷۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
- خان خودش میدونه که چیکار کنه، چند ساله که خان روستاست.
خزال به سمت دلنیا برگشت و لبخند مغروری زد.
- با پشتوانه من!
دلنیا چند قدم جلو رفت و دستش را روی شانه خزال گذاشت.
- پس چطوره یه مدت استراحت کنید تا خستگی این چند سال ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما