مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
پارت یازده :
ناگهان گوشهای از جمعیتِ سومین تخت از سمت راست، به پا خواستند و دو پسر جوان دست به یقهی یکدیگر بردند. باقی افراد کنارشان سرزنش گونه خود را به میان آنها انداختند. همهمهای در گرفت و سپس عدهای با خشم توی سینهی یکدیگر خیز برداشتند!
بالاخره ون ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ماندانا
00ولی چه تنبیه کمی در نظر گرفت براشون ! نظافت ؟ واقعا سر کیف بود 😂 اون ناشناس کی بود یعنی ؟ 🤔