پارت سی و هشتم

زمان ارسال : ۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

متوجه شد صدای خفه‌ای از درونش خارج شده. صدایی سرشار از ناامیدی. دید مایا دوید و از جلویش به سمت خانه‌ی مقدس فرار کرد. چقدر دلش می‌خواست بتواند او را دنبال کند. اما نمی‌توانست... . باورش برایش سخت بود.
ستون‌های خانه نصفه و نیمه پا برجا بودند و گویی چیزی از جلای ستودنی گذشته درونشان باقی نمانده بود. از قسمتِ در که به داخل باریکه‌ی راهی وجود داشت، شکافی عمیق ایجاد شده بود. شکافی دندانه

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.