طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتم :
بوی خوش خون
به موهایش چنگ میزد و مانند یک قورباغه با پاهای پرانتزی این طرف و آن طرف میجهید. پشت سر هم میگفت:
- اوه خدای من نمیتونم باور کنم!
از پله ها بالا رفت و خود را به اتاق شخصی ملکهی سرخ پوش رساند. دو قورباغه ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
10وای خدای من اصلا اسم خون میاد حالم بدمیشه چطور تونسته خون بخوره😐