پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۴ روز پیش

***
از انتظار خسته شده بود و با صدای قدم‌هایی که به سمتِ در می‌آمد تا آن را به رویش باز کند، خیالش آسوده‌تر شد. دلش یک استراحتِ حسابی می‌خواست. رویش را به سمتِ مخالف در چرخاند و دیوار ترک خورده‌ای را دید که احتمالاً اگر تا چند روز دیگر ترمیم نمی‌شد، فرو می‌ریخت. آهی کشید و با صدای باز کردن قفلِ در، سرش را برگرداند.
بلافاصله پس از گشودنِ در، یک کشیده‌ی محکم روی گونه‌اش نشست. از ش

94
13,341 تعداد بازدید
103 تعداد نظر
33 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

زهرا صالحی (تابان) : ۲ ماه پیش

دوستان برای رمان شارلو یک چنل زدم گپ هم داره میتونید صحبت کنید.
توی این کانال:
فکت‌های داستان
دیالوگ های ماندگار
و یه سری اطلاعات داده میشه
https://t.me/almas_sharlo
خوشحال میشم بیاین. #تلگرام

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سحر

    00

    عالی .شاید یکی از هم گروهی هاش بوده باشه

    ۴ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید