پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

اهمیتی نداد و سرش را خم کرد سمت دیوار‌. بیخیال‌تر از آن چیزی بود که فکر می‌کرد. چطور می‌توانست کارها را درست کند؟! چه چیزی آن مرد را ترغیب به دور شدن می‌کرد؟! ماجراهایی که آن مرد برایشان رقم می‌زد جدا و تحت فرمان او قرار گرفتنِ مادرشان جدا. دیگر نمی‌‌دانست از کدام راه باید ادامه‌ی مسیر را بپیماید.
در همین‌ فکرهای گاه و بی‌گاه بود که ناگهان دختر بچه‌ای نزدیکش آمد. شاخه‌ای گل را س

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سحر

    00

    عالی

    ۲ ماه پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    نوش نگاهتون~

    ۲ ماه پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    عالی نگاه شماست خواننده‌ی عزیز⁦ಥ⁠‿⁠ಥ⁩

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.