پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

***
- معلوم نیست توی اون مغز کوچیک و بی‌مصرفت چی می‌گذره! احمق نشدی که از خونه میری بیرون و می‌زنی به چاک! نمی‌فهمم تو چه مرگته؟! چیت توی این خونه‌ی لعنتی کمه که همش وسط قبیله پرسه می‌زنی؟
زن سعی کرد مرد سالخورده‌ای که هم‌چنان صدایش را در سرش انداخته بود و داد و بیداد می‌کرد ساکت کند اما تلاش‌هایش جوابگوی وراجی‌ها نمی‌شد.
اتاقی تقریباً کوچک که به مهمان‌خانه می‌مانست، هم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ویدا

    00

    چ ادم وحشیهه🗿🤝

    ۲ ماه پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    کی و چی؟⁦ಠ⁠_⁠ಠ⁩

    ۲ ماه پیش
  • ویدا

    00

    بابای ناتنی مایا و ماتیک..

    ۲ ماه پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    بله خشن⁦ಥ⁠‿⁠ಥ⁩

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.