تلالو هور به قلم نازنین هاشمی نسب
پارت سی و یکم
زمان ارسال : ۱۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
صدای دینا همیشه پر از شور و شعف بود اما میدانستم این سرزندگی، برایش تنها یک حس مبهم محسوب میشد.
میان یک دوراهی محبوس مانده بود و نمیدانست کدام یکی از این مسیرها را باید انتخاب کند!
تا اندکی شاد میشد، اتفاقات تلخ گذشته گلویش را سفت و سخت میفشرد.
شاید اوضاع من، کدرتر و وخیمتر از دینا بود!
دانیال همیشه بیشتر از من هوای دینا را داشت، از وقتی او رفت نمیدانم چرا نمی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
دقیقا🥲🥀 مرسی از نگاه زیبات فاطمه جان🌻
۳ ماه پیشنسرین
00عالیه
۳ ماه پیشنازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
نگاه زیباتون عالیه🌱🌸
۳ ماه پیشصحرا
00داوین اشتباه میکنه رو عشق هیچ وقت نمیشه قیمت گذاشت پروانه عاشق نبود ودانیال ب یه عشق خیالی پایبند بود درسته پدرش هم مقصره اما عشقی ک باپول خریدش دلیلش اینه لایق عشق دانیال نبوده کاش دانیال عجله نمیکرد
۴ ماه پیشنازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
درسته گل، داوین هم اشتباه میکنه هم بخاطر عشق ناکام برادرش از عشق میترسه. پروانه هم بخاطر پول خیلی راحت دانیال رو فروخت و صد البته دانیال هم خیلی وابسته این عشق بود🥲🥀
۴ ماه پیشلیلا
10کاری ب پدرش ندارم پروانه چه ادم عوضیعه:/
۴ ماه پیشنازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
خیلی خیلی خیلی😁🥲
۴ ماه پیشمریم گلی
10واقعاً پروانه یه عاشق واقعی نبود وعشقش رو سر پول معامله کرد ،پدر دانیال با این کار چه منظوری داشته ؟ممنونم نویسنده جان ♥️
۴ ماه پیشنازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
پروانه یکی از مقصرین این ماجرا بوده و پدر دواین هم قسمت دیگه🙁🥀 مرسی ازحضور همیشگیت😍🤍
۴ ماه پیشآیرین
00عالی
۴ ماه پیشنازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان
😍🌸
۴ ماه پیش
فاطمه ❤️
10آدما چقدر میتونن عوضی بشن .ممنون نازنین خانم 🌟🌟🌟🌷