پارت شصت و یکم :


اینجا کجاست؟
پروانه این سوال را در حالی پرسید که پیراهن هوتن را در دستش مچاله کرده وبه سمتش گرفت.کنار یک دیوار تمام آجر ایستاده بودند ،یک درب سیاه بزرگ با طرح گل رز وبارانی که تمام شده بود.اما کف خیابان روی سنگ فرش ها وآسفالت هنوز خیس بود.
_جایی خاصی نیست،امشب رو اینجا می مونیم.
پروانه نگاه گذرایی به درب ودیوار انداخت.در همان حین هوتن به دیوار تکیه زد و انگشت هایش را در هم

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۴۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پرنیا

    00

    به به پزوانه خانوم همه فن حریفه👏👏👏

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.