تکه هایم برنمی گردند... به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
***
- رابطت با متین چطوره؟
چنگال پلاستیکیام را درون تکهای مرغ فرو کردم و شانه بالا انداختم:
- ما باهم غذا میخوریم، میخوابیم، حرف میزنیم، تلویزیون میبینیم ولی به اندازه دوتا غریبه هم بهم نزدیک نیستیم!
نجلا: چرا؟ هنوز دلخوره؟
چنگالم شکست، با قاشق تکههای پلاستیک را از غذایم جدا کردم و جواب دادم:
- نمیدونم، چیزی نمیگه.
به مامان که مشغول دلداری دادن ب
مریم گلی
10دوباره جو گیر احسان نشی سهیلا ،اونوقت دیگه متین نگاهت نمیکنه ،ممنونم نویسنده جان