پارت پنجاه

زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

هیچ کس متوجه منظور او نشد، در نتیجه بارمان مجبور شد دوباره با جزئیات بیشتری توضیح دهد.

- شما از دو تا سرزمین متفاوت رد شدید و این جایی که من سال‌ها زندگی کردم سومین سرزمینه که هیچ راه از بیرون وجود نداشت که شما بتونید واردش بشید.

ابروهای رونیکا بالا پرید و با حیرت گفت:

- آره درسته ما وقتی به مرز رسیدیم با یه دیوار خیلی بلند مواجه شدیم که هیچ راهی برای رد شدن ازش وجو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.