پارت چهل و نهم :


دختر مات می‌ماند در صورت غمگین پسر.؛کوروش دست پیش می‌برد و آرام با سر انگشتش قطره‌ی اشک را از گوشه‌ی چشم مهرآیین می‌گیرد؛خیره در چشمان آهووش او ادامه می‌دهد:می خوام برام یه نقاشی بکشی.البته وقتی خوب شدی.
چند روز است اتاقش بوی کاغذ می‌دهد و صدای زیبای کشیدن شدن مداد روی آن و سیاه قلم روحش را جلا می‌دهد.طرحی را که کوروش داده می‌کشد و یواشکی طرحی از کوروش؛ اما آنطور که در خواب

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۵۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ملیحه

    ۴۲ ساله 10

    زیباست

    ۵ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از نظرتون

    ۵ ماه پیش
  • رویا

    20

    رمانتون و دنبال میکنم و بشدت زیباست موفق باشی نویسنده❤️🥲

    ۵ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون که با صبر و شکیبایی همراه من هستین

    ۵ ماه پیش
  • ستاره

    10

    عالی بسیارزیبا وهیجان انگیز(زندگی جاریست)👌👌

    ۵ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون

    ۵ ماه پیش
  • ساناز

    00

    ❤️❤️

    ۵ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۵ ماه پیش
  • Aa

    00

    ممنون زیبا بود🌼🌸🌼

    ۵ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.