رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
اولین بشقاب را که بعد از خوردن ماکارونی خوشمزه کف مالی می کند،دست مردانه ای آنرا از دستش میکشد.شیر آب را باز کرده و بشقاب را زیر آن میگیرد.
-فکر می کردم کار کردن بلد نباشی.
بشقاب دیگر را کف میزند.
-تا زمانیکه تو عمارت بودیم نه اما تو کانادا زندگی معمول تری داشتیم.تو رفاه بودیم چون هزینهی زندگیمون تامین بود ولی به زندگی معمولی مثل آدمای اونجا عادت کرده بودیم.مامان
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهیتون ببینیم چقدر رمانتیک می شه🤩
۳ ماه پیشرویا
40نویسنده جان قلم بسیار زیبایی دارین رفتم ببینم که رمان دیگه ایی نوشتین بخونم ولی با اسم شما فقط همین رمان بود ممنون از رمان زیباتون❤️🌹
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهیتون رمان جدیدی قراره بگذارم اما سبک و سیاقش با این داستان فرق میکنه.البته نوع نوشتار بنده همینه اما هر از گاهی نوشتهای دلی هم داریم دیگه
۳ ماه پیش
نشمین
10خسته نباشی رمانت عالیه منتظر ادامه رمانتیک😘