مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت نود و ششم
زمان ارسال : ۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 12 دقیقه
فریال بارها و بارها به آشپزخانه سر زد. هزاران بار همه چیز را با دقت چک کرد. میوهها... فنجانها و بشقابها... همهشان را تک به تک! به نظرش دفعهی قبل که خانوادهی امینی میخواستند به خانهشان بیایند تا این اندازه حساسیت به خرج نداده بود... حتی لباسهای آن شب را هم نپوشید! انگار که آنها برایش دیگر شگون نداشتند! لباسهای جدید تری خریده بود... یک شومیز خامه دوزی شیری رنگ با آستینهای آزا
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
دوستان قشنگی که رمان رو با سکه میخونید؛ امکان کامنت براتون فراهم شده و از این به بعد میتونید هر پارتی که میخونید کامنتتون رو هم ثبت کنید و اینم بدونید که هر پارتی رو که با سکه باز میکنید تا دو روز براتون بازه و میتونید بهش سر بزنید💫 امیدوارم از رمان لذت ببرید
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آدم وقتی پدرزنش عطا باشه همین میشه دیگه...😅
۳ ماه پیشZahra
۲۵ ساله 00آخی تموم بشه دلم براشون تنگ میشه💔
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ول کن بابا بذار تموم بشه😂
۳ ماه پیشایلما
10عطا یجوری نگاهش سنگین بود روی معین ک منم نفسم وحبس کردم چ برسه به شادوماد😂😂خداییش گربه رو دم حجله کشته عطا ک معین جیکش درنمیاد🤣باید اعتراف کنم خیلی جذبش بالاس عطاجدا از اخلاقای خاصی ک داره 🥲
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چقدر عطا رو باحال توصیف کردی😂😂😂
۳ ماه پیشهانا
00عالی ♥️😘
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
😍💚
۳ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ به به چه خبر زیبایی😍😉پس قرار کلی بخندیم 😁😎اسم مرتضی که میاد درکل خنده ات میگیره🤣مهمیزهاخیلی خفنه حتما بخونین وگرنه نصف عمرتون به فنا میره 😍مرسی که برای پارتها راحت باز بشه یه فکر کردی ممنون❤
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خواهش میکنم عزیزم😍💚واقعا هم اسم مرتضی میاد دیگه معلومه چه خبره😂
۳ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00وایییی عالیییی مرسی ❤️💋1️⃣وایییی عاشقتم خیلی خوبه سه تا خبرت عالیه بود ممنون 😍💋کلی بوس برات 💋💋2️⃣نگووو یعنی قرار اتفاقی بی افته 😥خداکنه همینطوری پیش بره هیچ نشه البته امیدوارم 🙏
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🥰😘💚 من که نمیدونم دردسر مرتضی چیه🤔نمیدونم ربطی به معین و فریال داره یا نه🤔
۳ ماه پیشمهلا
00😍💜🤩💜
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۳ ماه پیشپرنیا
00تذ کری ک بفرهاد داد فقط😂😂😂 پارت بعدمرتضی نیاد رضاهم باش تو جمع بهش بگه انترفرفری زده دماغمو شکونده😐😁 پدرعروس توی مراسم بله برون بگه بتعدادسال تولد سکککهه😂چ شود
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد باور نمیکنه خواهرش نکات مثبتی داشته باشه😂قضیه دماغ رو هم که مرتضی خیلی وقته به عطا گفته😅
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد باور نمیکنه خواهرش نکات مثبتی داشته باشه😂قضیه دماغ رو هم که مرتضی خیلی وقته به عطا گفته😅
۳ ماه پیشآمینا
00یعنی این چه خواستگاری بود.دعوایی .چک و چونه ای این که به راحتی رضایت داد تموم شد ما گفتیم حالا دوماد و پدرزن گیس و گیس کشی راه میندازن.یعنی معین حق طلاق رو داد تموم شد؟؟عه عه
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عطا از قبل اوکی رو داده بود دیگه... چرا کشش بده؟ حق طلاق رو هم معین اوکی رو داد ولی.....🤔
۳ ماه پیش
نفس
00بیچاره معین😂تو چقد مظلوم بودی و ما نمیدونستیم😂