مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۹۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
سر تکان دادم و چای جلویم را هم زدم.
-ببخشید ولی فکر کردن به دیروز خجالت زدم میکنه.
انگار متوجه حساسیتم شده بود. لقمهی نان پنیری بقچه شده مقابلم گرفت و با ریز کردن چشمهایش گفت:
-خب بگو ببینم سمأء دیروز چکار کرد. میشه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
10پارتگذاریهات،🤔 خیلی با نظم ودقیقه خیلیم قلمت خوبه داستان هر پارتش ادم به وجد میاره ولی ای کاش روزای پارتگذاریتو بیشتر کنی چون رمانتدخیلی خواستنیه واخر هفته ها فقط حقش نیست به نظرم...🤔