زندگی را نمی بازم به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هجده
زمان ارسال : ۱۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
غروب نزدیک بود و هوای خنک عصرگاهی، بچهها را به کوچه کشانده بود. فریاد شادی گل زدنهایشان در محلهی قدیمی و کوچههای نسبتا باریک پیچیده بود. خانهی سیدعلی با وجود چندین مرتبه بازسازی و مرمت، هنوز هم آن ساخت قدیمیاش را حفظ کرده بود و سردر هلالی شکلش، ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00مثل اینکه حنانه به اون وصلت راضی نبوده