پارت نود و پنجم

زمان ارسال : ۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 20 دقیقه

پس از چند دقیقه دوباره توی سالن برگشت... حتما تا حالا آرام شده بودند! بارها با چشمان خودش دیده بود که عطا به خاطر او سحر را توبیخ می‌کرد. مادرش هرگز عوض نمی‌شد و اصلا در نظر فریال نیازی هم نبود چون دیگر اگه می‌خواست هم نمی‌توانست درمورد چیزی با او مشورت کند! انگار که سخت بود و اگر می‌گفت شنیده نمی‌شد یا اصلا درک نمی‌شد!
این بار پدرش یک قاچ سیب توی دستش داشت و آن را به سحر تعارف می‌کر

1243
157,234 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

آزاده دریکوندی : ۲ روز پیش

دوستان قشنگی که رمان رو با سکه می‌خونید؛ امکان کامنت براتون فراهم شده و از این به بعد می‌تونید هر پارتی که می‌خونید کامنتتون رو هم ثبت کنید و اینم بدونید که هر پارتی رو که با سکه باز می‌کنید تا دو روز براتون بازه و می‌تونید بهش سر بزنید💫 امیدوارم از رمان لذت ببرید

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • میترا

    00

    چقدر بده که فکر کنیم کسی که قراره زن برادرمون بشه را باید اذیت کنیم 😔😔😔😔

    ۱ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    متاسفانه خیلی ها اینجوری ان😑

    ۱ ماه پیش
  • Zahra

    ۲۵ ساله 00

    #خدا لعنتت کنه عمو🤣

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همه دیالوگ ماندگار دارن ما کلمه‌ی ماندگار داریم! «عمو»😂

    ۳ ماه پیش
  • ایلما

    00

    بنظرم اونجوری ک نازی میگه فریال طاقچه بالا نزاره اتفاقا خیلیم خانم و مهربون فقط کمی ناز نازیع😍😂

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نازی حالش خرابه در هر صورت باید یه چیزی بگه حتما😅

    ۳ ماه پیش
  • منیر

    00

    عالی❤️

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی😍💚

    ۳ ماه پیش
  • موسوی

    00

    ممنونم آزاده جان همه تیکه هاقشنگ بودن مخصوصا جایی که عطامیرزامیگه مگه اون داداش خرت گذاشت ....دیگری هم که فرهادمیرزامیگهبعدازنسترنهیشکی دیگه نموندهباقی

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی گلم😍💚 فرهاد واقعا شیطونه😅

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    3️⃣ 2-نمی دونم🙈3-مرتضی و عطا یه تنه دوتاشون ازیت میکنه😁🤣🤭4-اره یا سر فرهاد دعواشون یا فریال🤣😎5-بعد از نسترن هیشکی دیگه نمونده باقی اون رفته منو کاشته تو این باقی اقاقی🤣😁م باشه لاشیه🤣🤣

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    پدر و مادرهایی هستن که عقیده دارن بچه‌ها مسبب دعواشون هستن و متاسفانه گاهی این عقیده حقیقت داره... عطا بچه هاشو دوست داره مدام به خاطرشون حتی با زنش هم درگیره😬

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    به به چه پارت طولانی 😍عالی بود مثل همیشه 💋❤️1️⃣ خوندمش عالیه😍2️⃣🤣🤣دقیقا مرتضی عاشق عطا شده و براش کلی خودشیرینی میکنه چرا واقعا؟ 3️⃣ 1-معین عطا به خاطره فریال که دلش نشکن کوتاه میاد نه 😍

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    برای اینکه ذاتا خودشیرینه😂 فقط آدمی که بخواد براش از این ذاتش رونمایی کنه رو پیدا نکرده بود تا حالا و الانم کی بهتر از عطا که صاحب کارشه؟😅

    ۳ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    معین دوئل سخت مهریه روبرنده میشه چون دست فریال افتاده،چون ازش بدش میادحسوده،فرهادخدایی درکنارمرتضی وعطاخیلی باحال میشه،عطاحرص بچهاروسرسحربیچاره خالی میکنه، عندالمطالبه روبگوبابام گفته غلط نکن😂😂

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دقیقا خودش به خاطر بچه‌ها با سحر دعوا می‌کنه بعد آخرش می‌گه صد دفعه بهت گفتم نباید به خاطر اینا باهم دعوا کنیم😐😂 منم عاشق اون دیالوگم که گفتی😂👌🏻

    ۳ ماه پیش
  • رویا (فن معین)

    00

    ۳ بین عطا و مرتضی تصمیم سخته ۵ خدا لعنتت کنه عمو! منظورم میمی بود که بعدش عین باشه 😂

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    فکر کن معین بفهمه مرتضی بهش گفته لاشی😂

    ۳ ماه پیش
  • م

    00

    خب بالاخره فریال به سلامت زبونش باز شد،ازخودش ومعین دفاع کرد پیش عطا،۱،تعین مهریه که عطابه فریال سپرداگه سرحرفش بمونه ۲،چون تمام نداشتهاشوفرهاد داشته وداره حسادت میکنه۳،فرهاددرهمه حال شیطونه

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    فریال دفاع می‌کنه چون دیگه حساب برده از معین😁 واقعا خودمم یه زمانی به همین نتیجه رسیدم که مرتضی به همین علت به فرهاد حسادت می‌کنه 😅

    ۳ ماه پیش
  • مهلا

    00

    💜🤩💜

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚

    ۳ ماه پیش
  • آمینا

    00

    ده بارزدم تا باز کردپارت رو.این نازنین فتنه هست ها😅آفرین فرهاد خوشم اومد خوب حرص مرتضی رو درآورد👏۱.معین۲.چون فرهاد همه چی تمومه۳.گلشن۴.خودشون اینجوری بچه بزرگ کردن۵بعد نسترن هیشکی دیگه نمونده باقی🤣

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نازنین واقعا فتنه‌اس😂☹️ فرهاد هم که یه بهونه‌ای دستش بیاد دیگه ول نمی‌کنه😅

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.