پارت صد و پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

یارعلی از سر کوچه‌ی خلوتی در حاشیه‌ی شهر که در انتهایش ایستاده بودیم سرک کشید و نگاهی به خیابان اصلی انداخت. دو طرف کوچه باغ بود و هیچ خانه‌ای در آن وجود نداشت.

یکی‌دو ساعت آن اطراف را گشته بودیم تا بالاخره یارعلی این کوچه را پسندیده بود. هم ساکت و بدون سکنه بود، هم نزدیک به یکی از ماشین‌های گشت شبانه که سر چهارراه‌ها و میدان‌های مهم می‌ایستادند.

بی‌تاب پرسیدم:

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.