پارت هشتاد

زمان ارسال : ۸۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

_ خوبی؟
دامون دلسوزانه نگاهش می کرد. وصال زمزمه کرد: بهتر از این؟
دامون شرمنده سر به زیر شد. انگار او مرتکب آن عمل ظالمانه شده باشد نه دامیار. موبایل از جیب بیرون آورد و گفت: به حامی می گم بیاد معاینه ت کنه. آب به ریه ت رفته. خس خس می کنی.
دست وصال روی موبایل نشست و مانع شد: نمی خواد. از صبح یه جراحی سنگین داشته. غروب خسته و کوفته اومد خونه. الان حتماً خوابه.
_ این طور نمی شه. حالت ب

68
22,029 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
103 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید