پارت هشتاد و یکم

زمان ارسال : ۸۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

ساناز با بدنی دردناک، لیوان یکبار مصرف را از آب خنک دستگاه آب سرد کن پر کرد. زبانش مثل یک تکه چوب خشک زیر آفتاب تند و سوزان کویر بود. یک نفس نوشید و نشسته بر صندلی راهروی بیمارستان نفس چاق کرد. این روزها دچار بی حالی سرما خوردگی بهاره بود و مدام تشنه اش می‌شد.
_ ساناز!
لبخند بی اراده ضمیمۀ صورتش شد. حامی قدم به قدم نزدیک تر می شد و کوبش قلب دختر در هر قدم بی امان تر. با نگاهی که قصد دل

68
22,033 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
103 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید