پارت شصت و هشتم

زمان ارسال : ۱۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه

چهل.شیرین ترین دیوونگیم.

.

.

چشمانش را به آرامی از هم باز کرد. صدای زنگ ساعتش را قطع کرد و دستش همانجا روی تشک تخت، درست کنار موبایلش جا ماند. با آرامش و حسرت درونِ نگاهش، به جای خالیِ او روی تخت خیره شده بود. طوری هشیار و آگاه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.