پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۵۷ روز پیش

«داوین»

تبر فریبنده‌تر از همیشه میان انگشتان

دستم می‌لغزید.

ماهر بودم و این تجربه از عصیان روحم نشأت می‌گرفت. این هنر تماماٌ از طغیان زهر کشنده‌ی جانم، رنگ می‌گرفت.

ضربات پی‌درپی و سقوط جسم برّنده‌ی تبر، تمام هیزم‌های ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید