سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت چهارده :
بیرون رستوران هوا خیلی بهتر بود، اونجا میتونستم راحتتر نفس بکشم و به این فکرکنم که کسی که عاشقشم به کسی جز خودش اهمیت نمیده...
پشیمون بودم که چرا به حرف بابا گوش کردم و گذاشتم تنها تو خونه بمونه، شاید اگه اون بود بحثی هم بین من و مینا پیش نمیومد. اصلاً از وقتی که خونه و زندگیمونو به امون خدا ول کرده بودیم رفتار مینا هم زمین تا آسمون عوض شده بود!
به ماشین که رسیدم با درآوردن سو
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۸۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سهیل
۲۷ ساله 00دمتون گرم ..ممنونم